سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهید علی پور

صفحه خانگی پارسی یار درباره

عاشقانه های یک شهید

عاشقانه‌های‌ یک شهید

کمی‌نشستی و با ماه گفت و‌ گو  کردی
و عطر خاطره‌ها را دوباره بو کردی
نفس گرفتی و ردِّ بهارِ گم‌شده را
میان غربت نی‌زار، جست و جو کردی
هوا چقدر به موقع گرفت، باران زد
و تو چقدر غزل‌های ناب رو کردی
«
دلم چقدر گرفته ست! کاش! می‌شد رفت»
«
و چشم‌ها را بستی و آرزو کردی
»
و زیر پای تو انگار بُغضِ دریا بود

که منفجر شد و با موج‌ها وضو کردی
به سمت ماه دویدی، رها، رهای رها
و صورتت را در ابر‌ها فرو کردی
"ابوالحسن صادقی‌پناه "