@@بدجوري زخمي شده بود
رفتم بالاي سرش نفس نفس مي زد بهش گفتم زنده اي ؟ گفت: هنوز نه! خشکم زد تازه فهميدم چقدر دنيامون با هم فرق داره اون زنده بودن رو توي شهادت مي ديد و من ...@@