سينه اي چون آينه از نور قران داشتي
الفتي ديرينه با انوار قرآن داشتي
روز وشب عمرت به ذکر خواندن قرآن گذشت
در دلت خورشيدي از آن مهر تابان داشتي
هر کلام حق گلي از بوستان عالم است
مثل بلبل زندگي را در گلستان داشتي
در جماعت مقتداي مومنين در هر نماز
در صفوف پاکشان چون نور ، جريان داشتي
صابران را حق نمايد امتحان با دردها
جسم وجاني از مشقتها پريشان داشتي
خلق وخويت مثل عطر دلنشين ياسها
درميان شهرمان دستي گل افشان داشتي
ديدمت در باغ جنت درکنار جد خويش
محفلي در محضر خوبان وپاکان داشتي
تقديم به پدر بزرگوارم
که با وجودي که جاي او در ميان ما خالي است اما ياد وخاطره اش در دل ما تا ابد باقي است
پدر عزيزم روزت مبارک
شايد اين شعر نشانه اي بر روي سنگ قبرش باشد .اماواقعيتي فراموش نشدني است .