سلام و عرض ادب...
اينقدر از خونواده شهدا و جانباز ها و همه اونايي که بگردن ما حق دارند خجالت زده ام که...
وقتي مي رم مزار شهدا... دوست دارم زودتر از دست خونواده شهدا فرار کنم...
آخه اونا کجا و ما کجا..
يه روز يکي از همين خونواده شهدا يه سيبي به من داد...
اينقدر اين سيب خوش بو بود ...
از خودم بدم اومد... سيب رو همونجا گذاشتم رو فرار کردم...
ميشه به وبلاگ منه گنه کار يه سر بزنيد...
ممنون ميشم
التماس دعاي حسابي